۱۳۹۰/۱۲/۲۶

هميشه درعيد دوست داشتم پزشك كشيك باشم ...

از موقعي كه يادم مي آد از عيد نوروز بدم مي امد ،چه زماني كه در دروران كودكي بايد مي رفيتم ديدن فاميلها و به حرفهاي بزرگترهاي گوش مي داديم كه اصلا علاقه اي نداشتم و...

 و چه بعد ها كه بزرگتر شدم و ديدم در دنيا مردم چگونه در هنگام عيد(ژانويه ) در ميدان هاي شهر و در مهماني ها شادي مي كنند و ما در ايران فقط بايد تلويزيون تماشا كنيم و يا نهايت بريوم شمال و كيش و يا كمي بشتر دبي ارمنستان و مالزي .. هميشه درعيد دوست داشتم پزشك كشيك باشم ...


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر