۱۳۹۰/۰۵/۳۱

بررسي اجراي طرح اكران ماه رمضان از منظر تهيه‌كنندگان و سينماداران :فيلم خوب نبود اما طرح موفق بود

ایلنا: طرح اكران فيلم‌هاي سينمايي در ماه رمضان براي سومين سال پياپي برگزار شد. در طرح امسال؛ فيلم‌هاي سينمايي در سالن‌هاي نمايش تا ساعت 3 صبح اكران شدند و بعضي فيلم‌ها نيز كه پيش از اين نمايش عمومي داشتند، مجددا و به‌صورت محدود اكران شدند.
اجراي اين طرح نشان داد كه مي‌توان اميدوار بود تا در ماه رمضان؛ رخوت از سينما رخت بربندد. مديران بخش اكران نيز در تاييد اجراي اين طرح مي‌گويند كه؛ اجراي اين طرح و باز بودن سينماها در شبهاي ماه مبارك رمضان نشان داد كه اگر فيلم خوبي در اين شبها اكران شود، مخاطبان هنوز از آن استقبال مي‌كنند.
ادامه گزارش را در اينجا بخوانيد
ایلنا: طرح اكران فيلم‌هاي سينمايي در ماه رمضان براي سومين سال پياپي برگزار شد. در طرح امسال؛ فيلم‌هاي سينمايي در سالن‌هاي نمايش تا ساعت 3 صبح اكران شدند و بعضي فيلم‌ها نيز كه پيش از اين نمايش عمومي داشتند، مجددا و به‌صورت محدود اكران شدند.
اجراي اين طرح نشان داد كه مي‌توان اميدوار بود تا در ماه رمضان؛ رخوت از سينما رخت بربندد. مديران بخش اكران نيز در تاييد اجراي اين طرح مي‌گويند كه؛ اجراي اين طرح و باز بودن سينماها در شبهاي ماه مبارك رمضان نشان داد كه اگر فيلم خوبي در اين شبها اكران شود، مخاطبان هنوز از آن استقبال مي‌كنند.

* اطلاع‌رساني ضعيف بود
علي سرتيپي(مديرعامل فيلميران و پخش كننده فيلم‌هاي سينمايي ورود آقايان ممنوع و سيزده 59) با تاييد مثبت بودن اجراي اين طرح در ماه رمضان به خبرنگار ايلنا گفت: اجراي اين طرح نسبت سال قبل بسيار بهتر بود و فيلم‌هايي كه در سانس‌هاي ساعت 12تا 3 بامداد اكران مي‌شدند؛ همانند زمان اكران در رزوهاي معمولي با استقبال مواجه شده بودند به همين دليل فروش فيلم ورود آقايان ممنوع نه تنها در ماه رمضان افت نكرد بلكه بر ميزان مخاطبان آن نيز افزوده شد.
وي با اشاره به اجراي طرح اكران دوم فيلم‌ها در ماه رمضان امسال گفت: امسال در طرح اكران دوم؛ فيلم جدايي نادر از سيمين مجدد به نمايش درآمد و با اينكه فقط در دو سينماي عصر جديد و ايران و به‌صورت تك سانس به نمايش درآمده بود اما با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد. اين فيلم فقط در دو سالن و در طي 15 روز 20 ميليون تومان فروخت.
سريتپي اما نسسبت به عدم اطلاع‌رساني درست از اين طرح گله دارد و مي‌گويد: اطلاع‌رساني به مردم درباره اين طرح بسيار ضعيف بود. علاقمندان به سينما آن گونه كه بايد در جريان اجراي اين طرح قرار نگرفته بودند. شايد اگر كامل و درست درباره اين طرح اطلاع‌رساني مي‌شد؛ اتفاق بزرگي در سينما رخ مي‌داد. اين موضوعي است كه بايد براي سال‌هاي آينده به آن توجه ويژه كرد.

* فقط يك نهاد مسئول نيست
حبيب كاوش(سخنگوي شوراي صنفي نمايش) با اشاره به اجراي موفقيت‌آميز اين طرح در رمضان سال 90 گفت: طرح اكران فيلم‌ها در ماه رمضان نسبت به سال گذشته و سال‌هاي قبل بسيار بهتر بود. براساس اطلاعي كه دارم صاحبان سينما و پخش‌كننده‌ها همگي از اجراي اين طرح رضايت دارند.
وي با اشاره به اينكه بايد ماه رمضان را به فصلي براي رونق سينما تبديل كرد، افزود: هر سال در ماه رمضان يك رويكرد نسبي بر سينماها حاكم مي‌شود درباره كم‌كاري سينماها. امسال تلاش كرديم تا از اين ركود خارج شويم البته اجراي كامل اين طرح فقط از عهده سينماداران و يا شوراي صنفي نمايش به تنهايي امكان‌پذير نيست بلكه بايد تمامي دستگهاه‌هاي ذيربط مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، نيروي انتظامي، تهيه‌كنندگان سينما و صاحبان سالن‌هاي سينمايي به‌صورت يك مجموعه دست در دست هم بدهند تا در ماه رمضان سينماها از حالت رخوت خارج شوند.

*از فيلم‌هاي عيدفطر استقبال بيشتري مي‌شد
رئيس سينماهاي حوزه هنري و نايب رئيس انجمن سينماداران معتقد است: اگر فيلم‌هاي عيد فطر در ماه رمضان اكران مي‌شدند؛ استقبال بهتري از طرح اكران ماه رمضان صورت مي‌گرفت.
علامرضا فرجي مي‌گويد: همه پيشنهادهاي شوراي صنفي در اين طرح اجرا نشده است. به تهيه‌كنندگاني كه فيلم‌هاي آنها در عيد سعيد فطر اكران مي‌شود؛ پيشنهاد داديم كه فيلم‌هاي خود را در طول ماه رمضان اكران كنند. اطمينان داديم كه روزهايي كه در ماه رمضان فيلم‌هايشان اكران مي‌شود در شمار مدت زمان اكران فيلم محسوب نمي‌شود اما متاسفانه تهيه‌كنندگان از اين پيشنهاد استقبال نكردند.

* فيلم خوب كم بود
محمدرضا صابري(سخنگوي انجمن تهيه‌كنندگان سينماي ايران) نيز با اشاره به روند مطلوب برگزاري اين طرح مي‌گويد: طرح اكران فيلم‌ها در ماه رمضان نسبت به سال قبل بهتر بود اما مي‌توانست بهتر از اين نيز برگزار شود.
وي با اشاره به پيشنهادهايي كه براي شوراي صنفي نمايش ارسال شده، افزود: اگر براساس پيشنهاد شوراي صنفي نمايش تهيه‌كنندگاني كه آثارشان در عيد فطر اكران مي‌شود؛ فيلم‌هاي خود را در طرح اكران ماه رمضان نمايش مي‌دادند، اين طرح با موفقيت بيشتري همراه مي‌شد.
صابري ادامه داد: متاسفانه كمبود فيلم خوب يكي از مشكلات اين طرح بود و تهيه‌كنندگان نيز آنگونه كه بيايد از اين طرح استقبال نكردند.
گزارش از علي زادمهر

۱۳۹۰/۰۵/۳۰

گفتگو با علی رفیعی

 علی رفیعی می گوید : جامعه ما به همان اندازه كه براي جوانان ما اسباب شادي فراهم نمي‌آورد براي قشر ميانسال نيز اسباب شادي ندارد. بازنشستگي براي بازنشسته‌هاي اروپايي جزء دوران خوش است اما در ايران بيشتر سالمندان زانوي غم در بغل گرفته‌اند.
گفتگو با علی رفیعی را اینجا بخوانید
علي رفيعي در گفتگو با ايلنا:
مسئولان هيچ مسئوليتي در قبال شادي شهروندان ندارند
جامعه ما به همان اندازه كه براي جوانان ما اسباب شادي فراهم نمي‌آورد براي قشر ميانسال نيز اسباب شادي ندارد. بازنشستگي براي بازنشسته‌هاي اروپايي جزء دوران خوش است اما در ايران بيشتر سالمندان زانوي غم در بغل گرفته‌اند.
ایلنا: علي رفيعي متولد 1317 اصفهان، داراي مدرك كارشناسي و كارشناسي ارشد جامعه شناسي از دانشگاه سوربن، كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكتراي تئاتر از دانشگاه سوربن، ديپلم عالي كارگرداني از دانشگاه بين المللي تئاتر فرانسه، ديپلم بازيگري از مدرسه شارل دولن فرانسه است. از ديگر فعاليت هاي جنبي وي ميتوان به بازي در فيلم هاي سينمايي و تلويزيوني فرانسه و انگليس، تدريس در دانشگاه تهران، رياست تئاتر شهر و رئيس دانشكده هنرهاي دراماتيك اشاره كرد. آما آنچه كه باعث شهرت علي رفيعي در ايران شده است اجراي نمايشهاي شكار روباه و ساخت فيلم سينمايي ماهي عاشق مي شوند است. رفيعي پس از 7 سال كه از ساخت فيلم ماهي عاشق مي شوند مي گذرد فيلم آقا يوسف را كار گرداني كرده است كه اين روزها در سينماي هاي تهران در حال اكران است. با وي پيرامون دليل ساخت اين فيلم و نگاه وي به جامعه امروز گفتگو كرده ايم.
* فيلمنامه آقا يوسف چگونه نوشته شد و چرا بين ساخت فيلم ماهي‌ها عاشق مي‌شوند و آقا يوسف 7 سال فاصله افتاده است؟
_ بعد از ساخت فيلم ماهي ها عاشق مي شوند فيلمنامه‌هاي متعددي را بين فاصله نمايش ماهي‌ها عاشق مي‌شوند و آقا يوسف نوشتم، اما انتخاب فيلمنامه آقا يوسف به دليل آن بود كه تعداد شخصيتهاي فيلم كم بود و قصه نيز در تهران اتفاق مي‌افتاد و ضمن آنكه از لحاظ هزينه اي با مشكل زيادي روبرو نمي شديم. فضاي فيلم نيز قابل كنترل تر بود و گرنه فيلم‌نامه‌هاي ديگر نيز داشتم كه در بوشهر، يزد و يا كرمانشاه اتفاق مي‌افتاد. به زعم من فاصله آقا يوسف خيلي تازگي دارد و من هميشه دنبال مضامين تازه هستم.
* آيا داستان فيلم آقايوسف و اتفاقاتي كه در اين فيلم مي افتد به نوعي خلاف جريان فيلم ماهي‌ها عاشق مي‌شونداست؟
_ دقيقا همين گونه است در فيلم ماهي عاشق مي‌شوند توكا نقش شهرزاد قصه گو را ايفا مي‌كند وبدنبال آن است كه با پخت غذاهايي مختلف و رايحه‌هاي خوش باعث شود تا مرد اصلي قصه (رضا كيانيان) از تعطيلي رستوران دست بردارد. اما در فيلم آقا يوسف بيشتر بدنبال روايت و دقت بر بستر اجتماعي قصه و شرايط جامعه بودم.
* فيلم ماهي‌ها عاشق مي‌شوند درباره استقلال زنان در يك جامعه داراي هويت بود اما فيلم آقا يوسف درباره بي هويتي و تنهايي است آيا با ساخت اين فيلم معتقديد كه جامعه امروز نسبت به 8 سال پيش عقب گرد داشته است؟
_ داستاني كه از ابتدا مدنظر من بود و در فيلم آقا يوسف نيز طرح ريزي كردم برپايه مضمون تنهايي بو.د امري كه كلان شهرهايي مانند تهران روز به روز عواقب خودش را نشان مي‌دهد. اين تنهايي آدم‌ها به مفهوم عميق امروز وجود دارد يعني زماني كه آدم‌ها حتي با هم هستند تنها هستند ودر جمع نيز تنها هستند و اين تنهايي از آنجا مي‌آيد كه هر فردي دغدغه‌هاي خودش را دارد و هيچ كسي گوشش بدهكار مشكلات ديگران نيست.
* اين تنهايي چه اثراتي در جامعه دارد و از كجا نشات مي گيرد؟
_ گسترش اين تنهايي‌ها آرام آرام فقدان ارتباط در روابط خانوادگي به وجود مي‌آورد كه يكي از نتايج آن دروغ گفتن و پنهان كاري است. ريشه اين تنهايي در تجدد اجتناب ناپذير است كه رو در رو با سنت قرار گرفته است مهم در اين ميان اين است كه ما با چه نوع درايت و ابزاري تضاد بين تجدد و سنت را اگر چه تبديل به آشتي نمي‌كنيم. لااقل قابل همزيستي با همديگر كنيم البته ايجاد اين همزيسيتي به سختي در جامعه ما رخ مي‌دهد زيرا سنت پا فشارانه معيارها و ارزشهاي خود را مي‌خواهد حفظ كند و مدرنتيه هم راه خود را مي‌رود در اين ميان نسل جوان چه بخواهيم و چه نخواهيم به ظواهر و جلوه‌هاي اين تجدد دسترسي پيدا مي‌كنند و كرده‌اند البته اين مشكل تنها مشكل جامعه ما نيست و هر جامعه متناسب با نوع بضاعت و فرهنگ با اين مسئله درگير است، حال هر چقدر اين تلوارنس و تحمل ديدگاههاي سنتي و متجدد در جامعه بيشتر شود پيامدهاي رو در روي تجدد و سنت پيامدهاي خشني نمي شود.
* امر تنهايي امروز در اروپا نيز وجود دارد و آدم‌ها تنها زندگي مي كنند در غرب اين تنهايي به چه دليل رخ مي‌دهد؟
_ نوع تنهايي انسان اروپايي با انسان ايراني و شرقي تفاوت دارد و نمي‌تواند دو شكل تنهايي را با هم مقايسه كرد.
تنهايي انسان اروپايي ناشي از نوع جهان بيني و فرهنگ اروپايي است. پدر و مادر اروپايي زماني كه فرزندش به سن بلوغ يعني 17 سالگي مي‌رسد او را از خانه بيرون مي‌اندازد و به وي مي گويد كه ملزومات زندگي خود را بايد خودش تهيه كند و اين كه يك فردي به محض رسيدن به بلوغ اجتماعي برروي پاي خود با يستد در اروپا بسيار طبيعي است البته در اروپا نيز اين نوع زندگي عواقبي را به بار مي‌آورد اما هرگز تراژيك نيست. هر چند معتقدم تنهايي براي ما كه آدم‌هايي هستيم كه بيشتر با عواطف و احساساتمان زندگي مي‌كنيم تا با منطقمان سخت تر است.
*آيا نوع دوست داشتن نيز متفاوت است. در ايران به نظر مي‌رسد دوست داشتن يعني نوعي صاحب اختيار بودن امري كه در فيلم و در رابطه دختر و پدرنشان داده مي‌شود.
_ در جامعه ما دوست داشتن مترادف مالكيت است يعني از ديد پدر فرزند مال پدر و مادر است عصاي دست وي است. در غرب اين مالكيت وجود ندارد. امروز اين نوع تفكر مالكيت واكنش در فرزند ايجاد مي‌كند و فرزند من خواهد خود را رها كند. درحالي‌كه پدر و مادر اين رها شدن را نمي‌خواهد در سكانسي در فيلم آقا يوسف مي بينيم كه دوست آقا يوسف به وي مي‌گويد تو خودت به دخترت بال و پر دادي اما امروز جلوي پرواز او را مي‌گيري و آقا يوسف مي‌گويد بله پرواز در حد يك گنجشك و نه درحد يك عقاب اين پلان يعني اينكه فرزند نبايد بلند پروازي كند و حتي اگر هم مي خواهد ازدواج كند باز هم در كنار خانواده باشد. اين طرز تفكر در اروپا وجود ندارد البته همانقدر كه اين محبت همراه با مالكيت بد است آن نوع بي محبتي همراه با بي تفاوتي بسيار هم در اروپا و غرب بد است يعني هر دو فرهنگ از دو سر بام افتاده‌اند واعتدالي را نمي‌توان در هر دور جامعه پيدا كرد مگر در خانواده‌هاي معدود و محدودي كه بين سنت و مدرنيته و عقل و عشق تعادل برقرار كردند.
* يعني اعتقاد داريد اينگونه تربيت مالكانه به نوعي وابستگي افراد به هم را به دنبال دارد.
_بله دقيقا اينگونه است امروز در ايران فرزنداني داريم كه تاسن 40 سالگي وابستگي دارند البته خود پدر و مادر هم به اين قضيه دامن مي‌زنند زيرا پدر و مادرها در ايران براي خودشان شخصيتي قائل نيستند و فقط وظيفه خود را اين مي‌دانند كه به فرزندانشان رسيدگي كنند و اين اتفاقات جامعه ما را افسرده و سالخورده مي‌كند و پدرو مادرها امروز خود فراموش شده‌اند.
هر چند جامعه ما به همان اندازه كه براي جوانان ما اسباب شادي فراهم نمي‌آورد براي قشر ميانسال نيز اسباب شادي ندارد. امروز كهنسالان و بازنشسته هاي اروپايي جزء اصلي ترين گردشگران هستند و بازنشستگي براي آنها آغاز يك دوران خوش و سرزنده است اما در ايران اينگونه نيست و بيشتر سالمندان زانوي غم در بغل گرفته‌اند. انكار مسئولان نيز هيچ مسئوليت و نقشي در شادي شهروندان ندارند.
* فرار و مهاجرت دختر (هانيه توسلي) و رفتن وي به اروپا به نوعي براي فرار از اين مالكيت و يافتن استقلال است؟
_ بله دقيقا اما قصد نداشتم روي امر مهاجرت تاكيد كنم زيرا مهاجرت امر بسيار مهمي است مهاجرت هميشه در طول تاريخ به دو شكل بوده است اول مهاجراني كه به سوي يك هدف بودهاند كه در ذهن‌ها داشته اند يعني يك هدف مشخص و معين، مانند جويندگان طلا يعني شكلي از مهاجرت هدفمند كه داراي نتايج ميمون است كه از قرن 19 به بعد وجود داشته است. نوع ديگر مهاجرت براي فرار از وضعيت موجود است و مهاجرت ناشي از فرار اكثرا عواقب ناميموني دارد زيرا مهاجر نمي‌تواند چه نوع زندگي و شرايطي منتظر وي است هرچند من در فيلم به اين مسئله نپرداختم اما بايد بگويم كه متاسفانه در ايران جدا از مهاجرتهاي كه براي تحصيل انجام مي شود بسياري از مهاجرتهاي ما مهاجرت‌هاي كور است.
* نوع تربيت خانوادگي كه همراه با مالكيت است باعث مي شود تا اين نگاه در روابط روزانه نيز تسري پيدا كند و ارتباطات ابزاري شود آيا اين امر را قبول داريد
_ بله درست است البته اين نگاه ابزاري فقط در ايران است و در مناسبات جهان غرب به دليل نبود امر مالكيت در روابط خانوادگي اين نوع نگاه به روابط اجتماعي نيز تسري پيدا نمي‌كند و هيچ كسي ارتباط خود را براساس نيازهاي پنهان افراد ديگر برقرار نمي‌كند و مناسبات بسيار مشخص است و تعارفات روزمره ما وجود ندارد اما امروز در ايران ما با ابزار و امكانات مي‌خواهيم در خانواده خود را مطرح كنيم به شغل گسترده ‌تر در جامعه نيز از همين ابزار استفاده مي‌كنيم.
* وضعيت آينده جامعه ايراني را چگونه مي‌بينيد.
_ شرايطي كه امروز در حال زندگي درآن هستيم چشم انداز روشن و خوبي را پيش روي ما نمي‌گذارد. امروز شرايط جامعه ما يك منحني در حال نزول را نشان مي‌دهد و آشفتگي‌ها پريشاني‌ها و افسردگي‌ها در حال صعود است.
نسل‌ها يكي پس از ديگري مي‌آيند و مي‌روند و يك ميراثي را به جا مي گذارند از نسل پدر بزرگ من تا امروز هميشه نا اميدي‌ها واندوه‌ها و سرخوردگي‌ها براي نسل بعدي به ميراث گذاشته شده است. شايد يكي از دلايل آن شكستهاي مختلفي است كه سنل گذشته ما در فعاليتهاي اجتماعي و جنبشهاي اجتماعي خودهاند و اين امر به نسلهاي عبد نيز منتقل شده است. ايران اولين كشور جهان بود كه در قرن بيستم انقلاب آزاديخواهانه به نام مشروطه انجام داد اما از آن زمان همه جنبش‌هاي اجتماعي به نوعي شكست خوردند و نااميدي، سرخوردگي و ياس را به جا گذاشته نسل‌ها رفتند اما سرخوردگي باقي ماند. اين شكستها باعث شد تا پدران ما شعارهاي خود رادر كنار شكست‌هايشان براي ما گذاشتند. البته مقصر اصل اين شكست‌ها الزاما ديگران و يا خارجي ها نبوده است و خودما بيشتر مقصر بوده ايم ما در طول تاريخ هميشه دنبال اين بوديم كه بگوييم بدي‌ها تقصير خارجي‌ها است و خوبي‌ها نيز بايد توسط ناجي بوجود بيايدنتيجه اين مي‌شود كه خود ماهرگز كاري نمي‌كنيم.
هرگفتگو: علي زادمهر

پايان پيام

گفتگو با نیکی کریمی

كريمي مي‌گويد: اين‌روزها مشكلات مردم بخصوص مشكلات اقتصادي‌ بيشتر شده. گرفتاري آنقدر زياد است كه آنها فرصت نمي‌كنند دغدغه كمك به ديگران داشته باشند. اگر زماني مردم مهربان و مهمان‌نواز بودند اما حالا كمتر به فكر هم هستند.
گفتگو با نیکی کریمی را در اینجا بخوانید
ايلنا : نيكي كريمي؛ بازيگر شناخته شده سينماي ايران پس از سه دهه حضور در عرصه بازيگري در سالهاي اخير به عنوان فيلمساز نيز خود را مطرح كرده است. كريمي پس از ساخت فيلم‌هاي سينمايي يك شب و چند روز بعد كه اكران مناسبي نداشتند، فيلم سينمايي سوت پايان را در آستانه چهل سالگي كارگرداني كرده است. فيلمي كه تا امروز هم از لحاظ نوع ساخت و هم شرايط اكران و استقبال مخاطبان وضعيت بهتري نسبت به فيلمهاي سابق وي در مقام كارگردان داشته است. با نيكي كريمي به مناسبت اكران فيلم سوت پايان گفتگو كرده‌ايم.
* نگاه نيكي كريمي امروز به جامعه با چند سال گذشته چقدر تغيير كرده است؟
- نگاه امروز من يك نگاه تلخ همراه يا دغدغه‌مندي است كه در فيلم نيز وجود دارد. من خودم فردي اميدوار هستم و هميشه به تلاش معتقدم و باوجود بعضي مميزها و سخت‌گيري‌ها بازهم معتقدم كه نبايد در خانه نشست و فيلم نساخت البته نگاهم تلختر شده است اما خودم تلختر نشده‌ام و هميشه انگيزه و انرژي كه مي‌گيرم از افرادي است كه بسيار تلاش مي‌كنند و خود من نيز اينگونه هستم و هر روز اخبار را پيگيري مي‌كنم، كتاب مي‌خوانم، سفر مي‌روم زيراگر كارمان را دوست داريم بايد از خودمان مراقبت كنيم.
*چگونه شد كه پس از ساخت فيلمهاي يك شب و چند روز بعد به سراغ فيلم سوت پايان رفتيد؟
- من ابتدا فيلم يك شب و بعد چند روز بعد را ساختم. فيلم چند روز بعد در داخل اكران نشد و حتي 15 دقيقه از آن حذف شد و بعد توسط تهيه‌كننده به شبكه نمايش خانگي فروخته شد. هرچند فيلم در اكران خارجي با موفقيت همراه بود و فقط در پاريس در 30 سينما به نمايش درآمد. بعداز فيلم چند روز بعد؛ هرگز براي فيلم ساختن خود را به آب و آتش نمي‌زدم هرچند هميشه از طرف تهيه‌كننده‌هاي بسياري به من پيشنهاد مي‌شد تا فيلم تجاري بسازم اما دوست داشتم اگر مي‌خواهم فيلمي را بسازم؛ فيلمي باشد كه حس خوبي به آن داشته باشم و بايد مسئله فيلم برايم مهم باشد.
*يعني بين نيكي كريمي كه بازيگر است با نيكي كريمي كه فيلمساز است تفاوت قائل هستيد ؟
- در بيش از 30 فيلمي كه بازي كردم؛ شايد مهمترين نقش زنان را هميشه من بازي كرده‌ام و بسياري از فيلم‌هايي كه بازي كردم مهم؛ جدي و ماندگارند حالا شايد يك تعدادي از آنها تجاري باشد اما مرا در زمره بازيگران تجاري قرار نمي‌دهد. ولي دليل آنكه فيلم تجاري نساختم اين است كه نمي‌خواستم فيلمي بسازم كه داستان آنها از جنس همين فيلم‌هايي باشد كه امروز مي‌بينيم.
* هرچند داستان فيلم درباره نجات جان يك زن از اعدام است اما مفهوم فيلم بيشتر درباره ترجيح مشكلات فردي به مشكلات جمعي است. آيا با اين حرف موافق هستيد؟
_ بله دقيقا موافقم. ببيند من يك احساسي دارم و امروز مشكلات مردم را مي‌بينم اما يك مسئله‌اي وجود دارد و آن اين است كه انگار بيشتر مردم اين روزها مشكلات فردي خود را به مشكلات جمعي‌ ترجيح مي‌دهند به‌طور مثال زماني در سر صحنه ساخت يك فيلم حاضر بودم و ديدم كه يك كارگردان هيچ حسي نسبت به مشكل يكي از عوامل خود نداشت و فقط به فكر كامل كردن فيلم خود بود لذا اين مسئله براي من بسيار پررنگ شد و متوجه شدم درحاليكه امروزبيشتر ما در جامعه حرف اخلاق و درستكاري مي‌زنيم اما در عمل بيشتر مردم دنبال حل مشكلات خود هستند و اگر كسي هم بخواهد به ديگران كمك كند انگار خلاف جريان رفتار كرده است.
*چنين حس و تفكري از كجا نشات مي‌گيرد و چرا جامعه به اين سمت رفته است؟
- البته بايد دليل اين نوع رفتار را جامعه‌شناسان تحليل كنند اما من حس مي‌كنم اين روزها مشكلات مردم بخصوص مشكلات اقتصادي بيشتر شده است و گرفتاري مردم آنقدر زياد است كه فرصت نمي‌كنند دغدغه كمك به ديگران داشته باشند. مشكلات مالي و فشار اجتماعي باعث شده تا مردم فقط فكر كنند كه براي مشكلات خود در وهله اول چه كار مي‌توانند بكنند. همين حرف در فيلم نيز وجود دارد. سامان(شهاب حسيني) به همسر خود سحر(نيكي كريمي) مي‌گويد تو فيلم خودت را بساز و چه كار به مشكل دختر داري. اما زن مي‌گويد كه مشكل اين دختر آنقدر ذهن مرا مشغول كرده كه حتي نمي‌توانم دوربينم را بردارم.
* چنين رفتاري در آينده چه عواقبي خواهد داشت؟
- واقعا اين را نمي‌دانم كه چه عواقبي دارد ولي حس خود من از جامعه اين است كه ما در كشوري هستيم كه در دوران‌هاي اگر يك خارجي وارد مي‌شد؛از ما به‌عنوان مهمانواز و مردمي مهربان تعريف مي‌كرد اما امروز اين مسائل كمرنگ شده و مردم كمتر به فكر مشكلات يكديگر هستند.
* اگر به همين مسئله نيز بپردازيم آيا شهاب حسيني خيلي آدم بي‌خيال و بي‌تفاوتي درقبال دغدغه ذهني همسر خود در فيلم نشان داده نشده است؟
- من خيلي آدم‌هارا ديدم كه اينگونه هستند. بسياري از زن و شوهرهايي كه امروز مي‌بينم بسيار به دنبال دفاع از هويت شخصي خود هستند و بجاي آنكه به فكر كمك به يكديگر باشند؛ دنبال اين هستند كه از حرف خود دفاع كنند و حتي اين دفاع و نظر خود؛ گاهي به سمت گردنكشي دربرابر طرف مقابل نيز مي‌رود. اين اتفاق اين روزها بعضي خانواده‌ها را به سمت طلاق عاطفي برده است يعني زن و شوهر باهم زندگي مي‌كنند اما هر فردي فقط به فكر زندگي خود است و كم كم حتي به اين نتيجه مي‌رسند كه اصلا نبايد توقع كمك از طرف مقابل را داشته باشند.
زن و شوهري كه در فيلم وجود دارد نمونه اين زندگي است. شهاب حسيني (سامان) مردي است كه زماني آرمانگرا بوده ولي امروزبه دلايل مختلف مانند شرايط جامعه و يا شرايط اقتصادي ديگر آرمانگرا نيست و فقط به فكر خودش است.
* اينگونه آدمها از چه نقطه‌اي به اينجا رسيدند يعني از يك آرمانگري صرف به يك بي خيالي مطلق مي‌رسند؟
_ به نظر من از ابتدا اينگونه نبوده‌اند حتي در بخشي از فيلم؛ سحر اشاره مي كند كه زماني كه دردانشگاه بوده و درس مي‌خوانده، آرمانگرا بوده است ولي بنظر مي‌رسد بعدها تحت تاثير جامعه‌اي كه در آن مسائل اقتصادي حرف اول را مي‌زند و جامعه‌اي كه در آن آدمها از هم فاصله مي‌گيرند؛ اين افراد آرمانگرا نيز تغيير مي‌كنند.
*خانواده مقتول نيز به نظر مي‌آيد كه ما به‌ازائ بيروني دارند؛ درست است؟
_ بله دقيقا در چند سال گذشته دائم از طرف مكان‌هايي همچون خانه سينما به چنين خانواده‌هاي سرزده بودم و كاملا با فضاي آنها آشنا هستم.
* اما به نظر مي‌رسد كه زياد به آنها در فيلم نپرداخته‌ايد و دليل اصرار آنها بر انتقام يا نپذيرفتن ديه نيز مشخص نيست؟
- در حد فيلم به آنها توجه شده است. خانواده معقول گارد وحشتناكي نسبت به قاتل دارند چون تصور مي‌كنند كه خانواده مقتول قبل از قتل پسر آنها را با فريب از خانواده پدري جدا كرده است. درباره دريافت ديه هم مي‌دانستند كه خانواده قاتل امكان پرداخت ندارند و اگرمن در فيلم بيش از اين وارد اين مباحث مي‌شدم؛ فيلم به سمت ديگري مي‌رفت. مهم اين است كه در فيلم ببينم كه يك دختري كه در يك خانواده زندگي مي‌كند با يك اتفاق؛ مسير زندگي‌اش به سمت ديگري مي‌رود و سرنوشت وي نامعلوم مي‌شود و ديگر نمي‌تواند سرنوشت خوبي پيدا كند.
* يك عدم قطعيت درمورد غم و شادي در فيلم وجود دارد يعني درفيلم مي‌بينم كه يك مسئله‌اي براي گروهي امكان دارد شادي‌آور باشد و براي فردي ديگر ناراحت كننده، درست است؟
- درست است اما بيشتر مي‌خواستم اين مطلب را به صورت كلي‌تر نشان دهم كه در يك سمت دنيا جام جهاني فوتبال است و همه غرق در شادي هستند اما در يك سمت ديگر فردي وجود دارد كه هيچكدام از اين موارد باعث شادي وي نمي‌شوند.
* در قسمتي از فيلم كه داستان كامل كردن يك تله فيلم را روايت مي‌كنيد، تلنگري به وضعيت فيلمسازي امروز داريد؛ درست است؟
- بله درست است و به نوعي خواستم قسمتي از مناسبات امروز سينمارا نقد كنم.
* موتورسواري كه عاشق مليحه است چرا در فيلم سركوب مي‌شود و به وي بيشتر نپرداختيد. سحر حتي بجاي آنكه به وي كمك كند در پلانهاي با وي؛ با پرخاش برخورد مي‌كند. دليل اين اتفاق چيست؟
-در فيلمنامه اين شخصيت حضور بيشتري دارد ولي در زمان ساخت متوجه شدم كه بهتر است تمركز فيلم روي مليحه و سحر باشد تا تمركز تماشاچي و حواس وي به هم نخورد. از طرف ديگر فقط نمي‌خواستم سحر را مهربان و آرام نشان دهم و يك جاهاي هم تلخي و عصبيت دارد.
* در يكي از پلان‌هاي فيلم كه مليحه درحال تعريف داستان خود است ما با صحنه‌هاي چراغاني مواجهيم كه به نوعي با داستاني كه وي مي گويد؛ متضاد است و انگار به نوعي مي‌خواستيد واقعيت پنهان شهر را بگوييد؟
- بله مي‌خواستم بگويم كه در روزي كه مردم شاد و خوشحال هستند؛ در زير اين لايه شادي؛ اتفاق تلخي براي يكي از شهروندان افتاده كه هيچ فردي نمي‌تواند كمك كند و هيچ توجهي نيز به آن ندارند البته اين صحنه همراه با صدا بود كه صداي اين صحنه به درخواست ارشاد قطع شد.
* استفاده از دوربين روي دست پيشنهاد خودتان بود؟
- به دنبال اين بودم كه فيلم ساختار سينمايي كلاسيك را نداشته باشد. دوم اينكه حالت باورپذيري و مستندگونه داشته باشد و دوربين با شخصيت اصلي يعني سحر همراه شود و اين امر فقط با دوربين روي دست محقق مي‌شد البته استفاده از اين تمهيد بسيار كار را مشكل مي‌كند. ما حتي بعضي پلان‌ها را بيش از 20 بار فيلمبرداري كرديم.
* چرا پايان‌بندي فيلم در نسخه اكران عمومي نسبت به نسخه جشنواره تغيير كرد؟
_ با چند نفر كه فيلم را ديدند مشورت كردم و پيشنهاد دادند كه پايان فعلي كه در اكران عمومي وجود دارد؛ بهتر است زيرا فيلم تراژيك مي‌شود و هدف من نيز همين بوده است. از طرف ديگر به‌دليل آنكه شهاب حسيني(سامان) زياد نقش محوري در فيلم ندارد؛ بخش پاياني فيلم را حذف كردم.
* طراحي لباس نيز بسيار متنوع و بجاست. طراحي لباس چگونه صورت گرفت؟
- يك رنگي براي فيلم درنظر گرفته بوديم و در وهله اول براي من مهم بود كه هيچ عنصري در فيلم تميز و اتو كشيده و براق نباشد و خيلي عادي باشد و هيچ مسئله‌اي در ذوق نزند و آنچه كه مهم بود اين باشد كه همه مسائل شبيه زندگي باشد.
گفتگو: علي زادمهر
پايان پيام