كريمي ميگويد: اينروزها مشكلات مردم بخصوص مشكلات اقتصادي بيشتر شده. گرفتاري آنقدر زياد است كه آنها فرصت نميكنند دغدغه كمك به ديگران داشته باشند. اگر زماني مردم مهربان و مهماننواز بودند اما حالا كمتر به فكر هم هستند.
گفتگو با نیکی کریمی را در
اینجا بخوانید
ايلنا : نيكي كريمي؛ بازيگر شناخته شده سينماي ايران پس از سه دهه حضور در عرصه بازيگري در سالهاي اخير به عنوان فيلمساز نيز خود را مطرح كرده است. كريمي پس از ساخت فيلمهاي سينمايي يك شب و چند روز بعد كه اكران مناسبي نداشتند، فيلم سينمايي سوت پايان را در آستانه چهل سالگي كارگرداني كرده است. فيلمي كه تا امروز هم از لحاظ نوع ساخت و هم شرايط اكران و استقبال مخاطبان وضعيت بهتري نسبت به فيلمهاي سابق وي در مقام كارگردان داشته است. با نيكي كريمي به مناسبت اكران فيلم سوت پايان گفتگو كردهايم.
* نگاه نيكي كريمي امروز به جامعه با چند سال گذشته چقدر تغيير كرده است؟
- نگاه امروز من يك نگاه تلخ همراه يا دغدغهمندي است كه در فيلم نيز وجود دارد. من خودم فردي اميدوار هستم و هميشه به تلاش معتقدم و باوجود بعضي مميزها و سختگيريها بازهم معتقدم كه نبايد در خانه نشست و فيلم نساخت البته نگاهم تلختر شده است اما خودم تلختر نشدهام و هميشه انگيزه و انرژي كه ميگيرم از افرادي است كه بسيار تلاش ميكنند و خود من نيز اينگونه هستم و هر روز اخبار را پيگيري ميكنم، كتاب ميخوانم، سفر ميروم زيراگر كارمان را دوست داريم بايد از خودمان مراقبت كنيم.
*چگونه شد كه پس از ساخت فيلمهاي يك شب و چند روز بعد به سراغ فيلم سوت پايان رفتيد؟
- من ابتدا فيلم يك شب و بعد چند روز بعد را ساختم. فيلم چند روز بعد در داخل اكران نشد و حتي 15 دقيقه از آن حذف شد و بعد توسط تهيهكننده به شبكه نمايش خانگي فروخته شد. هرچند فيلم در اكران خارجي با موفقيت همراه بود و فقط در پاريس در 30 سينما به نمايش درآمد. بعداز فيلم چند روز بعد؛ هرگز براي فيلم ساختن خود را به آب و آتش نميزدم هرچند هميشه از طرف تهيهكنندههاي بسياري به من پيشنهاد ميشد تا فيلم تجاري بسازم اما دوست داشتم اگر ميخواهم فيلمي را بسازم؛ فيلمي باشد كه حس خوبي به آن داشته باشم و بايد مسئله فيلم برايم مهم باشد.
*يعني بين نيكي كريمي كه بازيگر است با نيكي كريمي كه فيلمساز است تفاوت قائل هستيد ؟
- در بيش از 30 فيلمي كه بازي كردم؛ شايد مهمترين نقش زنان را هميشه من بازي كردهام و بسياري از فيلمهايي كه بازي كردم مهم؛ جدي و ماندگارند حالا شايد يك تعدادي از آنها تجاري باشد اما مرا در زمره بازيگران تجاري قرار نميدهد. ولي دليل آنكه فيلم تجاري نساختم اين است كه نميخواستم فيلمي بسازم كه داستان آنها از جنس همين فيلمهايي باشد كه امروز ميبينيم.
* هرچند داستان فيلم درباره نجات جان يك زن از اعدام است اما مفهوم فيلم بيشتر درباره ترجيح مشكلات فردي به مشكلات جمعي است. آيا با اين حرف موافق هستيد؟
_ بله دقيقا موافقم. ببيند من يك احساسي دارم و امروز مشكلات مردم را ميبينم اما يك مسئلهاي وجود دارد و آن اين است كه انگار بيشتر مردم اين روزها مشكلات فردي خود را به مشكلات جمعي ترجيح ميدهند بهطور مثال زماني در سر صحنه ساخت يك فيلم حاضر بودم و ديدم كه يك كارگردان هيچ حسي نسبت به مشكل يكي از عوامل خود نداشت و فقط به فكر كامل كردن فيلم خود بود لذا اين مسئله براي من بسيار پررنگ شد و متوجه شدم درحاليكه امروزبيشتر ما در جامعه حرف اخلاق و درستكاري ميزنيم اما در عمل بيشتر مردم دنبال حل مشكلات خود هستند و اگر كسي هم بخواهد به ديگران كمك كند انگار خلاف جريان رفتار كرده است.
*چنين حس و تفكري از كجا نشات ميگيرد و چرا جامعه به اين سمت رفته است؟
- البته بايد دليل اين نوع رفتار را جامعهشناسان تحليل كنند اما من حس ميكنم اين روزها مشكلات مردم بخصوص مشكلات اقتصادي بيشتر شده است و گرفتاري مردم آنقدر زياد است كه فرصت نميكنند دغدغه كمك به ديگران داشته باشند. مشكلات مالي و فشار اجتماعي باعث شده تا مردم فقط فكر كنند كه براي مشكلات خود در وهله اول چه كار ميتوانند بكنند. همين حرف در فيلم نيز وجود دارد. سامان(شهاب حسيني) به همسر خود سحر(نيكي كريمي) ميگويد تو فيلم خودت را بساز و چه كار به مشكل دختر داري. اما زن ميگويد كه مشكل اين دختر آنقدر ذهن مرا مشغول كرده كه حتي نميتوانم دوربينم را بردارم.
* چنين رفتاري در آينده چه عواقبي خواهد داشت؟
- واقعا اين را نميدانم كه چه عواقبي دارد ولي حس خود من از جامعه اين است كه ما در كشوري هستيم كه در دورانهاي اگر يك خارجي وارد ميشد؛از ما بهعنوان مهمانواز و مردمي مهربان تعريف ميكرد اما امروز اين مسائل كمرنگ شده و مردم كمتر به فكر مشكلات يكديگر هستند.
* اگر به همين مسئله نيز بپردازيم آيا شهاب حسيني خيلي آدم بيخيال و بيتفاوتي درقبال دغدغه ذهني همسر خود در فيلم نشان داده نشده است؟
- من خيلي آدمهارا ديدم كه اينگونه هستند. بسياري از زن و شوهرهايي كه امروز ميبينم بسيار به دنبال دفاع از هويت شخصي خود هستند و بجاي آنكه به فكر كمك به يكديگر باشند؛ دنبال اين هستند كه از حرف خود دفاع كنند و حتي اين دفاع و نظر خود؛ گاهي به سمت گردنكشي دربرابر طرف مقابل نيز ميرود. اين اتفاق اين روزها بعضي خانوادهها را به سمت طلاق عاطفي برده است يعني زن و شوهر باهم زندگي ميكنند اما هر فردي فقط به فكر زندگي خود است و كم كم حتي به اين نتيجه ميرسند كه اصلا نبايد توقع كمك از طرف مقابل را داشته باشند.
زن و شوهري كه در فيلم وجود دارد نمونه اين زندگي است. شهاب حسيني (سامان) مردي است كه زماني آرمانگرا بوده ولي امروزبه دلايل مختلف مانند شرايط جامعه و يا شرايط اقتصادي ديگر آرمانگرا نيست و فقط به فكر خودش است.
* اينگونه آدمها از چه نقطهاي به اينجا رسيدند يعني از يك آرمانگري صرف به يك بي خيالي مطلق ميرسند؟
_ به نظر من از ابتدا اينگونه نبودهاند حتي در بخشي از فيلم؛ سحر اشاره مي كند كه زماني كه دردانشگاه بوده و درس ميخوانده، آرمانگرا بوده است ولي بنظر ميرسد بعدها تحت تاثير جامعهاي كه در آن مسائل اقتصادي حرف اول را ميزند و جامعهاي كه در آن آدمها از هم فاصله ميگيرند؛ اين افراد آرمانگرا نيز تغيير ميكنند.
*خانواده مقتول نيز به نظر ميآيد كه ما بهازائ بيروني دارند؛ درست است؟
_ بله دقيقا در چند سال گذشته دائم از طرف مكانهايي همچون خانه سينما به چنين خانوادههاي سرزده بودم و كاملا با فضاي آنها آشنا هستم.
* اما به نظر ميرسد كه زياد به آنها در فيلم نپرداختهايد و دليل اصرار آنها بر انتقام يا نپذيرفتن ديه نيز مشخص نيست؟
- در حد فيلم به آنها توجه شده است. خانواده معقول گارد وحشتناكي نسبت به قاتل دارند چون تصور ميكنند كه خانواده مقتول قبل از قتل پسر آنها را با فريب از خانواده پدري جدا كرده است. درباره دريافت ديه هم ميدانستند كه خانواده قاتل امكان پرداخت ندارند و اگرمن در فيلم بيش از اين وارد اين مباحث ميشدم؛ فيلم به سمت ديگري ميرفت. مهم اين است كه در فيلم ببينم كه يك دختري كه در يك خانواده زندگي ميكند با يك اتفاق؛ مسير زندگياش به سمت ديگري ميرود و سرنوشت وي نامعلوم ميشود و ديگر نميتواند سرنوشت خوبي پيدا كند.
* يك عدم قطعيت درمورد غم و شادي در فيلم وجود دارد يعني درفيلم ميبينم كه يك مسئلهاي براي گروهي امكان دارد شاديآور باشد و براي فردي ديگر ناراحت كننده، درست است؟
- درست است اما بيشتر ميخواستم اين مطلب را به صورت كليتر نشان دهم كه در يك سمت دنيا جام جهاني فوتبال است و همه غرق در شادي هستند اما در يك سمت ديگر فردي وجود دارد كه هيچكدام از اين موارد باعث شادي وي نميشوند.
* در قسمتي از فيلم كه داستان كامل كردن يك تله فيلم را روايت ميكنيد، تلنگري به وضعيت فيلمسازي امروز داريد؛ درست است؟
- بله درست است و به نوعي خواستم قسمتي از مناسبات امروز سينمارا نقد كنم.
* موتورسواري كه عاشق مليحه است چرا در فيلم سركوب ميشود و به وي بيشتر نپرداختيد. سحر حتي بجاي آنكه به وي كمك كند در پلانهاي با وي؛ با پرخاش برخورد ميكند. دليل اين اتفاق چيست؟
-در فيلمنامه اين شخصيت حضور بيشتري دارد ولي در زمان ساخت متوجه شدم كه بهتر است تمركز فيلم روي مليحه و سحر باشد تا تمركز تماشاچي و حواس وي به هم نخورد. از طرف ديگر فقط نميخواستم سحر را مهربان و آرام نشان دهم و يك جاهاي هم تلخي و عصبيت دارد.
* در يكي از پلانهاي فيلم كه مليحه درحال تعريف داستان خود است ما با صحنههاي چراغاني مواجهيم كه به نوعي با داستاني كه وي مي گويد؛ متضاد است و انگار به نوعي ميخواستيد واقعيت پنهان شهر را بگوييد؟
- بله ميخواستم بگويم كه در روزي كه مردم شاد و خوشحال هستند؛ در زير اين لايه شادي؛ اتفاق تلخي براي يكي از شهروندان افتاده كه هيچ فردي نميتواند كمك كند و هيچ توجهي نيز به آن ندارند البته اين صحنه همراه با صدا بود كه صداي اين صحنه به درخواست ارشاد قطع شد.
* استفاده از دوربين روي دست پيشنهاد خودتان بود؟
- به دنبال اين بودم كه فيلم ساختار سينمايي كلاسيك را نداشته باشد. دوم اينكه حالت باورپذيري و مستندگونه داشته باشد و دوربين با شخصيت اصلي يعني سحر همراه شود و اين امر فقط با دوربين روي دست محقق ميشد البته استفاده از اين تمهيد بسيار كار را مشكل ميكند. ما حتي بعضي پلانها را بيش از 20 بار فيلمبرداري كرديم.
* چرا پايانبندي فيلم در نسخه اكران عمومي نسبت به نسخه جشنواره تغيير كرد؟
_ با چند نفر كه فيلم را ديدند مشورت كردم و پيشنهاد دادند كه پايان فعلي كه در اكران عمومي وجود دارد؛ بهتر است زيرا فيلم تراژيك ميشود و هدف من نيز همين بوده است. از طرف ديگر بهدليل آنكه شهاب حسيني(سامان) زياد نقش محوري در فيلم ندارد؛ بخش پاياني فيلم را حذف كردم.
* طراحي لباس نيز بسيار متنوع و بجاست. طراحي لباس چگونه صورت گرفت؟
- يك رنگي براي فيلم درنظر گرفته بوديم و در وهله اول براي من مهم بود كه هيچ عنصري در فيلم تميز و اتو كشيده و براق نباشد و خيلي عادي باشد و هيچ مسئلهاي در ذوق نزند و آنچه كه مهم بود اين باشد كه همه مسائل شبيه زندگي باشد.
گفتگو: علي زادمهر
پايان پيام